کارآفرین شدن، انتخابی در مسیر کارآفرینی و کسب و کار
آدام اسمیت، خالق بازار آزاد در کتاب ثروت ملل میگوید راحت زندگی کردن در ذات هر انسانی است و افراد، اگر دستمزد یکسانی برای انجام کارهای سبک و سنگین دریافت کنند، کارها را تا حدی که مسئولان متوجه نشوند با بیدقتی انجام خواهند داد؛ یا به عبارتی دیگر، افراد برای پول کار میکنند، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش!
این نگرش، سالهاست که نگرش غالب در دنیای اقصاد و کسب و کار بوده و بسیاری از فعالیتها را تحت نظر خود داشته است.
حالا جملهی بالا را با چرا شروع کنید!
چرا این نگرش، سالهاست که نگرش غالب دنیای کسب و کار بوده است؟
یک موضوع باعث کاهش این نگاه گردید و آن تغییر بود. این تفکر در برخی بوجود آمد که میتوان دنیا را جایی بهتر از قبل ساخت.
نگاه نوآورانه آنها به محیط پیرامون، پایهی این تفکر در جهان کارآفرین ها بود.
انقلاب صنعتی، آغاز یک تغییر بزرگ در سیستم کسب و کار
قبل از انقلاب صنعتی،کسب و کار کشاورز، استادکار و مغازهدار اگرچه سخت بود؛ ولی برایشان آزادی عمل، استقلال و تنوعی هر روزه به ارمغان میآورد. افراد به وسیله کارکردن این فرصت را داشتند که از کسب و کار خود به عنوان ابزاری برای بروز نبوغ خود برای حل مشکلات، استفاده نمایند و این یک انتخاب آزادانه برای پذیرفتن این سختی ناشی از کارشان برای آنها بوده است.
جملهی بالا را هم با چرا شروع کنید. چرا این اتفاق رخ داده بود؟!
امروزه، دنیا با مرزهای کاملا متفاوتی از انقلاب صنعتی، در تمامی وجههای انسانی مواجه است؛ اما برای برخی افراد، اتفاقاتی از جنس بروز نبوغ و نوآوری برای حل مشکلاتی که دارای متغیرهای به مراتب بیشتر و پیچیدهتر از آنچه قبل از انقلاب صنعتی وجود داشت، رخ میدهد.
چنین افرادی، انتخاب میکنند در جادههای سرشاراز اتفاقهای غیرقابل پیشبینی و در عین حال تاثیرگذار، گام بردارند. جادهای که در آن، فرد میبایست وجههای درونی خود را جایگزین سطح بیرونی خود نموده و بقای خود در این مسیر را در گرو تقویت و فعال بودن آنها بداند.
کارآفرین کیست ؟ یک کارآفرین موفق چه ویژگیهایی دارد؟
کارآفرین فردی است که خود میپذیرد وارد جاده پیچیده و پر هیجان کارآفرینی و کسب و کار گردد.
او بهعنوان عنصری از این دنیا تلاش دارد چیزی خلق کند که منجر به خلق ارزش برای دنیا و خود، گردد. این خلق گاهی از جنس مادی، گاهی معنوی و یا ترکیبی از هر دوی اینها است. به قول دکتر رضا منصوری؛ برخی کارآفرینها تنها باعث تغییر نمیشوند؛ بلکه در این دنیا “بدعتگذار” خواهند شد.
افراد بسیاری وارد این جاده پر فراز و نشیب شده و این مسیر را تجربه کردهاند.
بسیاری از آنچه که انسانها در این جهان در حال تجربه آن هستند؛ (از استفاده از گوشی هوشمند گرفته، تا قدم زدن بر کره ماه، از تماسهای تصویری بین قارهای تا دستکاری در ژنوم موجودات) بهواسطه قدم زدن کارآفرین ها در این مسیر پرهیجان است. زمانیکه نمودهایی از اتفاقات رخ داده برای این افراد، عیان میشود و قسمتی از خروجی کار آنها توسط دیگران مشاهده میشود، بسیاری هیجانزده شده و تمایل تجربه کردن این مسیر در دیگران نیز بهوجود میآید.
دو نگاه پیش روی کارآفرین در مسیر کسب و کار
برای تجربه این مسیر، افراد دو نگاه پیش روی خود دارند.
یک نگاه، آن است که به دقت به مطالعه افراد موفق پرداخته، برای خود راهی همانند آنها ترسیم کرده و وارد آن شوند. نگاه دیگر آن است که علاوه بر مطالعه افراد موفق به مطالعه شخصیت خود نیز بپردازند.
در مدل نگاه اول، بسیاری از معیارهای شخصیتی فرد نادیده گرفته میشود و تنها، جنبههای سطحی آن آدم موفق دیده خواهد شد. ولیکن در مدل نگاه دوم، فرد در آدم موفق عمیق تر میشود. این باعث میشود که فرد بهدنبال خود و عمیقتر شدن در خود گردد و و راهی منحصر به فرد برای این مسیر و منطبق بر روحیات و ویژگیهای شخصیتی خود بسازد.
قطعا این مسیر، در راستای یک زندگی عادی نخواهد بود!
نوآم واسرمن در مقالهای پر بازدید که در hbr چاپ کرده، از معضل بنیانگذاران (Founder’s Dilemma) در این مسیر صحبت کرده و از چرایی نادر بودن افراد مانند بیلگیتس، فیل نایت و … گفته است. در جایی از این مقاله که با بررسی تعدادی زیادی کارآفرین نوشته است؛ به این مورد اشاره میکند که تعداد زیادی از کارآفرینان؛ اگر به سمت کارآفرینی نمیآمدند و در جایی مشغول به کار بودند، درآمد بیشتری داشتند، یا حتی در بسیاری موارد تصمیماتی را میگیرند که با کسب درآمد بیشتر، در منافات است!
در مقالهای دیگر، ویل اسکروتر از هزینههایی که یک بنیانگذار و یا کارآفرین باید در این راه بپردازد نوشته است. او میگوید وقتی درباره راهاندازی یک استارتاپ صحبت به میان میآید، یکی از مواردی که در اولین قدمها مورد بررسی قرار میگیرد، هزینههای آن است.
هزینههای کارآفرین شدن!
از هزینههای نیروی انسانی، هزینههای سرمایهای و … در کسب و کار گفته میشود ولی از هزینههای احساسی و آنچه یک کارآفرین در مقایسه با فرد دیگر از این بابت از دست میدهد، صحبت نمیشود.
تنهایی، یکی از این موارد است. تصور او از کارآفرین مانند کودکی است که بر روی میز خود به تنهایی در حال غذا خوردن است. وی تنهایی کارآفرین در شروع کار را یکی از مهمترین هزینهها میداند.
هزینه شکست، یکی دیگر از هزینههایی است که هر کارآفرین باید بپذیرد و برای این شکست هزینهی دیگری به نام صبوری را باید پرداخت نماید! بسیاری از کارآفرین ها بواسطه زمان و فرهنگ جدیدی که وارد آن میشوند؛ ارتباطات اجتماعی و حتی خانوادگیشان تحت تاثیر قرار میگیرد و این هزینهی بسیار مهمی است که باید در شروع، هر کارآفرین در درون خود به آن فکر کند و با خود در سنجش پرداخت این هزینهها شفاف باشد.
سخن پایانی
همهی اینها، بیانگر این موضوع است که برای ورود به کارآفرینی و کسب و کار باید کارآفرین شد و کارآفرین شدن یک انتخاب است. این انتخاب، مانند هر انتخاب دیگری در زندگی دارای سود و هزینهای است که نیاز است به خوبی ارزیابی شود. این مسیر، همانند تمامی مسیرهای روبروی هر فرد دارای عناصری اساسی برای شکلگیری خود میباشد.
یک کارآفرین با توجه به چالشهای پیش روی خود برای ورود به این مسیر باید تک تک این عناصر را در صورت وجود تقویت نماید و در صورت عدم وجود آنها، شروع به ساختنشان نماید.